آیا به دلیل کمرویی حضور در یک مهمانی برایتان مشکل است؟ دفعه دیگری که به یک مهمانی دعوت شده و از حضور در آن وحشت دارید، به این مطلب فکر کنید که هرچند خجالتی بودن و کمرویی مشکل بیش از 40% از کل افراد جهان است، اما این امر به این معنا نیست که این عده محکوم به زندان ابد هستند.
به گفته روانشناسان، هر کسی میتواند با انجام اقدامات اولیه که شامل ورود تدریجی به موقعیتهای جدید اجتماعی است، بر خجالتی بودن خود غلبه کند. شاید چندان عجیب نباشد که برناردو کاردوچی (Bernardo Carducci) یکی از بهترین متخصصان در زمینه کمرویی، زمانی درگیر همین مشکل بوده و با آن مبارزه کرده است.
کاردوچی که اکنون سرپرست انستیتوی تحقیقاتی کمرویی ساوت ایست (Southeast Shyness Research Institute) در دانشگاه ایندیانا است، درباره دوران نوجوانی خود میگوید :" من دوستان زیادی داشتم اما هرگز با دختری قرار نگذاشته بودم" و اکنون کمرویی"چیزی است که بر روی آن کار میکنم."
بروز کمرویی
کاردوچی میگوید که برخلاف اعتقاداتی که وجود دارد، کمرویی تا حدی که تصور میشود تغییر ناپذیر نبوده و از بدو تولد در انسان وجود ندارد. به این دلیل که ایجاد حالت کمرویی نیازمند شکل گیری شناخت و تشخیص وجود خود است که تازه پس از 18 ماهگی شروع به شکل گیری میکند. به گفته وی، کمرویی احساسات مختلفی چون خود آگاهی مفرط، خود سنجی منفی و توجه منفی به خویشتن را دربر میگیرد.
"افراد خجالتی طوری رفتار میکنند که انگار تمام مدت آینه ای در مقابلشان قرار گرفته است."
البته با تمام اینها، ژنها هم در وجود این حس نقش دارند. حدود 15% از نوزادان با "خوی محتاط و محجوب" متولد میشوند- به این معنا که آنها نسبت به تجربیات تازه واکنشهای شدیدی نشان میدهند. برای مثال آنها از شنیدن صدای ترکیدن یک بادکنک از ترس بدن خود را جمع و منقبض میکنند.
به گفته جوناتان چیک (Jonathan Cheek) روانشناس، همچنین اگر یکی از دوقلوهای همسان، کمرو باشد، دیگری نیز به احتمال فراوان خجالتی خواهد بود. او می افزاید:" البته این بدان معنا که کمرویی از پیش تعیین شده و ارثی بوده یا اینکه غلبه بر آن غیر ممکن است، نیست. اما اصولا عده ای به طور مادرزاد نسبت به کمرو شدن مستعدتر از افراد دیگر هستند.
وضعیت کلی یک شخص کمرو
به گفته کاردوچی، به طور خلاصه، افراد کمرو تمایل دارند رفتاری دوستانه و مطمئن به خود داشته باشند، اما به نظر نمیرسد بدانند چگونه این کار را انجام دهند. آنها بیش از همه به خاطر افراط در خودآگاهی، در موقعیتهای جدید اجتماعی دیرجوش بوده و به آهستگی با محیط هماهنگ و آشنا میشوند.
"این افراد وارد یک فضای اجتماعی میشوند اما اگر در طی 10 دقیقه نتوانند احساس راحتی کنند، برمیگردند و از این محیط فرار میکنند." در نهایت، افرد کمرو دارای حالتی هستند که کاردوچی آنرا "منطقه آسایش محدود" مینامد. این افراد مکن است اجتماعی به نظر برسند و دوستانی هم داشته باشند اما در واقع دارند در یک حلقه کوچک از معاشرین، مدام به تکرار رفتارهای مشخصی میپردازند و تمایلی به قرار گرفتن در موقعیتهای اجتماعی تازه ندارند.
کاردوچی اشاره میکند که با تمام اینها، کمرویی وابسته به عزت نفس نیست. این افراد میتوانند در جنبه های خاصی از زندگی خود بسیار با اعتماد به نفس باشند، برای مثال آنها میتوانند در مقابل صدها نفر به معرفی موضوعی بپردازند، اما تصور یک گفتگوی ساده و معمولی با یک غریبه آنها را به شدت مضطرب میکند.
از درمان خود نترسید
برای مقابله با کمرویی چند روش وجود دارد. یکی از آنها آموختن تکنیکهای تمدد اعصاب و رها کردن افکار است. به گفته چیک، افراد میتوانند با آموختن این روشها خود را در شرایط مختلف اجتماعی تصور کرده و در همین حال با تنفس آهسته و عمیق خونسردی خود را حفظ کنند.
آنها میتوانند چگونگی توسعه بخشیدن به منطقه آسایش را بیاموزند. کاردوچی میگوید یک روش مناسب برای انجام اینکار داوطلب شدن در کارهاست. "هنگامی که داوطلبانه به انجام کاری میپردازیم، اطرافیان اهمیت چندانی به میزان مهارت ما ندارند، این افراد به زمانی که شما در اختیارشان قرار میدهید نیاز دارند و به این ترتیب شما مدام در حال بررسی و انتقاد از خود نخواهید بود."
هر دو این روانشناسان عقیده دارند که غلبه بر کمرویی باید تدریجی و گام به گام انجام بگیرد. برای مثال اگر مرد کمرویی قصد دارد از خانم همکارش دعوت کند که با هم قراری غیر کاری داشته و بیشتر با یکدیگر آشنا شوند، اولین هدف او باید این باشد که در ابتدا بتواند با او در مورد مسائل معمول کاری صحبت کند.
این شخص باید قبل از این کار، گفتگویی مشابه را با یک دوست یا مشاور تمرین کند. سپس این شخص میتواند در گفتگوی بعدی خود با این خانم، در مورد موضوعی کمی خودمانی تر و خارج از محدوده کار نیز صحبت کند تا اینکه به آن مرحله از راحتی برسد که بتواند او را به قراری خارج از محل کار دعوت کند.
یک نکته مهم این است که افراد کمرو نباید مسئولیت تمام برخوردهای ناموفق اجتماعی را بر گردن خود بگذارند و همواره خود را مقصر بدانند. شاید با تمام این کوششها، باز هم طرف مقابل علاقه ای به صحبت کردن یا بیرون رفتن با این شخص نداشته باشد و این لزوما نشانه ناتوانی شخص کمرو در ایجاد ارتباط نیست.